شماره ٦٤٠: به چشم من فلک يک چشمخانه است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
به چشم من فلک يک چشمخانه است
که انسان مردمک، نور آن يگانه است
نباشد چون سبکرو توسن عمر؟
که هر موج نفس چون تازيانه است
بود در زير لب، جان عاشقان را
که جاى رفتنى بر آستانه است
گناهان را ز خردى سهل مشمار
که خرمنهاى عالم دانه دانه است
چنان غفلت ترا مدهوش کرده است
که خواب مرگ در گوشت فسانه است
به غير از آه، مکتوبى ندارم
چو آتش ترجمان من زبانه است
مکن بر عشق، آه بوالهوس حمل
که چون تير هوايى بى نشانه است
ازان خورشيد شد صائب جهانگير
که از رخسار زرينش خزانه است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید