شماره ٥٩٢: در چشم و دل پاک ز دنيا خبرى نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
در چشم و دل پاک ز دنيا خبرى نيست
در عالم حيرت ز تماشا خبرى نيست
کوته نظرى پرده بينايى روح است
در ديده سوزن ز مسيحا خبرى نيست
در جان هوسناک زليخاست عروسى
در خلوت يوسف ز زليخا خبرى نيست
قاف عدم آوازه تراش است، وگرنه
در عالم ايجاد ز عنقا خبرى نيست
تن بيخبرست از دل پرشور، که خم را
از جوش نشاط مى حمرا خبرى نيست
زين نقطه بود گردش پرگار فلکها
هر چند که ما را ز سويدا خبرى نيست
اين خواب پريشان گل پوشيدن چشم است
بيدار دلان را ز تمنا خبرى نيست
در عالم باطن نرسد زاهد بى مغز
کف را ز نهانخانه دريا خبرى نيست
در گوشه دلتنگى ما گوشه نشينان
از جبهه واکرده صحرا خبرى نيست
آسوده بود سرو ز بيطاقتى آب
اين سر به هوا را ز ته پا خبرى نيست
از نافه خبر آهوى رم کرده ندارد
وحشت زده را از دل شيدا خبرى نيست
صائب نکند آه اثر در دل سنگين
از سوز شرر در دل خارا خبرى نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید