شماره ٥٨٧: لب بسته ما بيخبر از راز جهان نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
لب بسته ما بيخبر از راز جهان نيست
بسيار بود حرف کسى را که زبان نيست
از شرم در بسته روزى نگشايد
روزى ز دل خود بود آن را که دهان نيست
جانها همه از شوق عدم جامه درانند
آرام درين قافله ريگ روان نيست
عاشق خبر از کعبه و بتخانه ندارد
اين تير سبکسير مقيد به نشان نيست
از بستر نرم است گرانخوابى مخمل
بالين اگر از سنگ بود خواب گران نيست
از سنگ سبکبار شود نخل برومند
بر خاک نشينان سخن سخت گران نيست
با اينهمه نعمت که بر اين سفره مهياست
صائب لب بى شکوه به غير از لب نان نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید