شماره ٥٦٢: از مرگ به ما نيم نفس بيش نمانده است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
از مرگ به ما نيم نفس بيش نمانده است
يک گام ز سيلاب به خس بيش نمانده است
نازک شده سر رشته پيوند تن و جان
مرغى به لب بام قفس بيش نمانده است
چون برگ خزان ديده و چون شمع سحرگاه
از عمر مرا نيم نفس بيش نمانده است
در ناله دلها ز اجابت اثرى نيست
ناليدن پوچى ز جرس بيش نمانده است
نه کوهکنى هست درين عرصه نه پرويز
آوازه اى از عشق و هوس بيش نمانده است
زان حسن گلوسوز که صد تنگ شکر بود
از غارت خط، بال مگس بيش نمانده است
وقت است چو خورشيد درآيى به کنارم
کز عمر مرا يک دو نفس بيش نمانده است
بر روى زمين صائب و بر چرخ مسيحا
در انفس و آفاق دو کس بيش نمانده است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید