شماره ٤٦١: در نامجو شرافت ذاتى تمام نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
در نامجو شرافت ذاتى تمام نيست
ياقوت چون عقيق مقيد به نام نيست
از عشق مى توان به حيات ابد رسيد
بى جوش عشق شيره جان را قوام نيست
عشاق را درستى دل در شکستگى است
اين ماه تا هلال نگردد تمام نيست
تيغش چو برق از دل مجروح ما گذشت
هر دولتى که تيز بود مستدام نيست
گاهى ز وصل دختر رز چشمى آب ده
کاين شوخ ديده قابل عقد دوام نيست
از انتقال حق دل خود جمع کرده است
با خصم هر که در صدد انتقام نيست
جنگ گريز مى کند از کاه کهربا
از بس که در زمانه ما التيام نيست
طوطى به يک دو حرف مکرر عزيز شد
تکرار حرف، عيب ز شيرينى کلام نيست
کمتر ز برق بود خودآرايى بهار
هر دولتى که تيز بود مستدام نيست
بيت الحرام ديگر و ميخانه ديگرست
در کوى عشق بحث حلال و حرام نيست
فکر کنار و بوس ندارند عاشقان
در سينه هاى گرم تمناى خام نيست
چون ره کنيم در دل مشکل پسند تو؟
ما را که در حريم تو راه سلام نيست
از چشم شور خلق، شکر تلخ مى شود
با لطف خاص، چاشنى لطف عام نيست
تاج زرست آتش جانسوز، شمع را
بى عشق، آفرينش آدم تمام نيست
زنهار حرف راست ز ديوانگان مجوى
در کشورى که سنگ ملامت تمام نيست
صائب چرا کنيم شکايت ز لاغري؟
کم نعمتى است در پى ما چشم دام نيست؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید