شماره ٣٩١: چشم ترم که مشرق چندين ستاره است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
چشم ترم که مشرق چندين ستاره است
بر آفتاب روى که گرم نظاره است؟
از داغ تازه اى که به دست تو ديده ام
چون لاله در کفم جگر پاره پاره است
ما مى رويم در دهن شعله چون نسيم
چنگ گريز، کار سپند و شراره است
از دست و پا زدن نيم آزاد زير چرخ
يک دم، چو طفل شوخ که در گاهواره است
از ره عنان بتاب که کارت به خير نيست
دامن کش توکل اگر استخاره است
بر نقش پاى مور به آهستگى خرام
زنجير فيل مست مکافات، پاره است
شور حوادثم نجهاند ز خواب خوش
چندان که نازبالشم از سنگ خاره است
صد کاروان اشک گذشت و خبر نيافت
صائب ز بس به روى تو گرم نظاره است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید