شماره ٣٦٢: بر گلشن آنچه زان گل خودرو گذشته است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
بر گلشن آنچه زان گل خودرو گذشته است
بر زخم هاى تازه کى از بو گذشته است؟
امروز هيچ فاخته کوکو نمى زند
گويا به باغ آن قد دلجو گذشته است
اوقات من به اشک ندامت شده است صرف
چون سرو، عمر من به لب جو گذشته است
صد پرده شوختر بود از چشم خال تو
اين نافه در دويدن از آهو گذشته است
ظلمى که بر تو رفت ز کوتاه ديدگان
بر ماه مصر کى ز ترازو گذشته است؟
از سردى زمانه نهال اميد ما
مانند نخل موم ز نيرو گذشته است
از ما سراغ منزل آسودگى مجو
چون باد، عمر ما به تکاپو گذشته است
صائب گذشته است ز افلاک آه من
هر گاه در دل آن قد دلجو گذشته است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید