شماره ٢٩٩: خط را به دور عارض او شان ديگرست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
خط را به دور عارض او شان ديگرست
هر مور ازين سپاه سليمان ديگرست
از نوشخند گل دل من وا نمى شود
صبح اميد من لب خندان ديگرست
هر غنچه اى به شور نمى آورد مرا
شور جنون من ز نمکدان ديگرست
زاهد اگر به سدره و طوبى است تخته بند
ما را نظر به سرو خرامان ديگرست
بر روى کس مخند که هر خنده اى ز گل
بر عندليب زخم نمايان ديگرست
در گلشنى که بند نقاب تو واشود
هر داغ لاله ديده حيران ديگرست
هر چند در حلاوت گفتار حرف نيست
با شهد خامشى ز سخن شان ديگرست
آن را که دل سياه شود از قبول خلق
بر سينه دست رد کف احسان ديگرست
از تشنگى به ديده باريک بين من
هر موجه سراب رگ جان ديگرست
صائب اگر چه سير گل و لاله دلگشاست
دست و دل گشاده گلستان ديگرست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید