شماره ٢٥٠: شب گذشته دل از زلف پر شکن مى گفت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
شب گذشته دل از زلف پر شکن مى گفت
غريب بود، ز حب الوطن سخن مى گفت
گهر چو کرد وداع صدف عزيز شود
عزيز مصر به يعقوب اين سخن مى گفت
اگر پياله سراپا دهن نمى گرديد
که حرف بوسه ما را به آن دهن مى گفت؟
ازان خموش به کنجى نشسته بودم دوش
که شرح حال مرا شمع انجمن مى گفت
هلال وارى ازان سينه ديد و رفت از دست
گلى که روز وز شب از چاک پيرهن مى گفت
هميشه آه هوادار لاله رويان بود
نسيم تا نفس آخر از چمن مى گفت
چو غنچه مشت زرى عندليب اگر مى داشت
هزار نکته رنگين به يک دهن مى گفت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید