شماره ٢٣٣: فغان که گرد سر او نمى توانم گشت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
فغان که گرد سر او نمى توانم گشت
چو زلف بر کمر او نمى توانم گشت
هميشه گرد دلش بى حجاب مى گردم
اگر چه گرد سر او نمى توانم گشت
ز بس که تير نگاهش بلند پروازست
ز دور در نظر او او نمى توانم گشت
مرا ز بى پر و بالى غمى که هست اين است
که گرد بام و در او نمى توانم گشت
ازان ز هر دو جهان بيخبر شدم صائب
که غافل از خبر او نمى توانم گشت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید