شماره ٢٠٩: خلاصى دل ما از جهات ممکن نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
خلاصى دل ما از جهات ممکن نيست
به زور نقش ز ششدر نجات ممکن نيست
بلاست عاشقى نوخطان چار ابرو
ز چار موجه دريا نجات ممکن نيست
زمين چو ريگ روان است بر جناح سفر
در او فشردن پاى ثبات ممکن نيست
به داغ عشق در اينجا اگر نسوخته اى
ز آفتاب قيامت نجات ممکن نيست
ز فکر تشنه لبان خضر آب سير نخورد
وگرنه سيرى از آب حيات ممکن نيست
ز شرم آن لب شيرين اگر نگردد آب
به چوب بستن دست نبات ممکن نيست
به زور، روى دل از دل نمى توان گرداند
به دوستان، عدم التفات ممکن نيست
چگونه قطره تواند محيط دريا شد؟
ز راه فکر رسيدن به ذات ممکن نيست
مگر وسيله شود خط عنبرين، ورنه
به مهر خال رساندن برات ممکن نيست
مکن تلاش رهايى ز زلف او صائب
که از کمند خدايى نجات ممکن نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید