شماره ١٩٤: ز زلف او دل عشاق را محابا نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
ز زلف او دل عشاق را محابا نيست
کبوتران حرم را ز دام پروا نيست
مکن سپند مرا دور از حريم وصال
که بيقرارى من خالى از تماشا نيست
اگر ز اهل دلى ذره را حقير مدان
که هيچ نقطه سهوى کم از سويدا نيست
ز خود جداشدگان پرس درد تنهايى
که هر که دور ز مردم فتاده تنها نيست
لب سؤال صدف بى حجاب مى گويد
که هيچ آب مروت به چشم دريا نيست
نمى توان به زبان حرف وا کشيد از من
که روى حرف مرا جز به چشم گويا نيست
معاشران سبکروح بوى پيرهنند
به دوش چرخ گران هيکل مسيحا نيست
سپر فکند فلک پيش آه من صائب
علاج خصم زبردست جز مدارا نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید