شماره ٧٨: دل شکسته به قرب خداى راهبرست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
دل شکسته به قرب خداى راهبرست
که شيشه چون شکند در دکان شيشه گرست
صفاى آب روان بيشتر ز استاده است
چه نعمتى است که عمر عزيز در گذرست
ز دست کوته خود نااميد چون باشم؟
که جاى بهله کوتاه دست بر کمرست
شبى است همچو شب زلف او دراز مرا
که آفتاب قيامت ستاره سحرست
زنان سوخته رزقش هميشه آماده است
چو لاله هر که درين باغ آتشين جگرست
تو آن نه اى که به دورى ز ديده دور شوى
که روزگار جوانى هميشه در نظرست
شعور، آينه دار هزار تفرقه است
خوشا کسى که ز وضع زمانه بيخبرست
شراب لعل به اندازه صرف کن زنهار
که خون زياده چو گرديد رزق نيشترست
ز حسن بيش بود بهره دوربينان را
گل نچيده دوامش ز چيده بيشترست
ز خار تشنه جگر نگذرند صائب خشک
که پاى آبله پايان عشق ديده ورست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید