شماره ٤٥: که اين نمک ز تبسم در آتشم انداخت؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
که اين نمک ز تبسم در آتشم انداخت؟
که شور در دل و جان مشوشم انداخت
چو تير راست، گريزان ز کجروى بودم
فلک چرا چو کمان در کشاکشم انداخت؟
خبر نداشت که آتش مراست آب حيات
کسى که همچو سمندر در آتشم انداخت
بهشت نقد ترا باد روزى اى ساقى
که بيخودى به عجب عالم خوشم انداخت!
عطيه اى است سزاوار قهر يار شدن
چه شد که از نظر لطف، مهوشم انداخت؟
ز اشک ساخته، پروانه وار شمع مرا
به آب راند و به درياى آتشم انداخت
شدم ز بند غم آزاد آن زمان صائب
که دل به حلقه آن زلف دلکشم انداخت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید