شماره ٤٠: پرده از راز من گوشه نشين ساز گرفت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
پرده از راز من گوشه نشين ساز گرفت
برق در خرمنم از شعله آواز گرفت
بوى گل را نتوان در گره شبنم بست
به خموشى نتوان دامن اين راز گرفت
شد صفاى لب ميگون تو بيش از خط سبز
باده حسن دگر از شيشه شيراز گرفت
مکن اى شمع نهان چهره ز پروانه من
که ز خاکسترم اين آينه پرداز گرفت
زان خم زلف برآوردن دل دشوارست
نتوان طعمه ز سر پنجه شهباز گرفت
سرمه در حجت ناطق ننمايد تأثير
نتوان نکته بر آن چشم سخن ساز گرفت
هر که دانست سرانجام حيات است فنا
چون شرر دامن انجام در آغاز گرفت
به تماشاى گل و لاله کجا پردازد؟
آن که آيينه ز مشاطه به صد ناز گرفت
گر چه هر گوشه ترا هست نظر باز دگر
نظر لطف ز صائب نتوان باز گرفت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید