شماره ٢٣: اگر آيينه دل نور و صفايى مى داشت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
اگر آيينه دل نور و صفايى مى داشت
در نظر چهره خورشيد لقايى مى داشت
خرج آب و گل تعمير نمى شد هرگز
برگ کاه من اگر کاهربايى مى داشت
دست در دامن خورشيد نمى زد شبنم
گل اين باغ اگر بوى وفايى مى داشت
بر سر کوى تو غوغاى قيامت مى بود
گر شکست دل عشاق صدايى مى داشت
مى گذشت از دل من راست کجا ناوک او
استخوان من اگر بخت همايى مى داشت
به جفا دل ز تو شد قانع و دشمنکام است
آه اگر از تو تمناى وفايى مى داشت
بيخبر مى گذرد عمر گرامى افسوس
کاش اين قافله آواز درايى مى داشت
دل نهاد قفس جسم نمى شد صائب
دل سرگشته اگر راه به جايى مى داشت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید