شماره ٤٧٤: اين چه دامى است که از سنبل مشکين دارى

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اين چه دامى است که از سنبل مشکين دارى
که به هر حلقه آن صد دل مسکين دارى
همه را نيش محبت زده اى بر دل ريش
اين چه نوشى است که در چشمه نوشين دارى
خون بها از تو همين بس که ز خون دل من
دست رنگين و کف پاى نگارين دارى
عرقت خوشه پروين و رخت خرمن ماه
وه که بر خرمن مه خوشه پروين دارى
همه صاحب نظران بر سر راهت جمعند
خيز و بخرام اگر قصد دل و دين دارى
به چمن گر نچمى بهر تماشا نه عجب
گر خط و عارض خود سبزه و نسرين دارى
من اگر سنگ تو بر سينه زنم عيب مکن
زان که در سينه سيمين دل سنگين دارى
از شکرپاشى کلک تو فروغى پيداست
که به خاطر هوس آن لب شيرين دارى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید