شماره ٤٢٧: گر کان نمک خواهى لعل نمکينش بين

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر کان نمک خواهى لعل نمکينش بين
اقليم ملاحت را در زير نگينش بين
جان بر لب مشتاقان دور از لب او بنگر
لب تشنه جهانى را از ماه معينش بين
اى دل چو خطش سر زد پيوند از او مگسل
يک چند چنان ديدى يک چند چنينش بين
از قهر دل آزارد، وز لطف بدست آرد
در شيوه دلدارى آتش نگر، اينش بين
هر گوشه کمين کرده ابروى کاندارش
در صيد نظربازان بگشاده کمينش بين
تا پاک بسوزاند خشک و تر عالم را
با چهره زور آور بازوى سمينش بين
خوبان همه از مهرش مهرى به جبين دارند
خورشيد صباحت را طالع ز جبينش بين
در عقرب اگر خواهى جولان قمر بينى
زلفين چليپا را با چهره قرينش بين
راز همه کرد افشا، ننموده رخ زيبا
هم پرده درش بنگر، هم پرده نشينش بين
دى ماه فروغى را سرگرم وفا ديدى
از بخت سياه امروز آماده کينش بين



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید