شماره ٣٨٠: غم روى تو به عالم ندهم

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
غم روى تو به عالم ندهم
عين نستانم و اين غم ندهم
گر به جان درد پياپى دهى ام
به مداواى دمادم ندهم
گر مرا در حرمت راه دهند
ره به نامحرم و محرم ندهم
بخت آن کو که به صحراى طلب
آهوى چشم تو را رم ندهم
آبى از چشم ترى ريخت به خاک
که به سر چشمه زمزم ندهم
داغى از دوست رسيده ست به من
که به سرمايه مرهم ندهم
غمى از عشق به خاطر دارم
که به صد خاطر خرم ندهم
بدنى دوش در آغوشم بود
که به صد روح مکرم ندهم
خاتمى داد به من لعل کسى
که به انگشترى جم ندهم
تا لبم بر لب آن نوش لب است
يک دمم را به دو عالم ندهم
من فروغى نفس پاکم را
به دم عيسى مريم ندهم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید