شماره ٣٥٧: تا خيل غمت خيمه زد اندر دل تنگم

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تا خيل غمت خيمه زد اندر دل تنگم
از تنگ دلى با در و ديوار به جنگم
گر کشته ز عشق تو شوم صاحب نامم
ور زنده کوى تو روم مايه ننگم
در ورطه شوق تو چه انديشه ز بحرم
در لجه عشق تو چه پرواز نهنگم
تا پاره نگرديد ز هم رشته عمرم
تار سر زلف تو نيفتاد به چنگم
روى تو در آيينه جان عکس بينداخت
تا تخته تن پاک بگشت از همه رنگم
زان رو به خدنگ مژه ات دوخته ام چشم
کابروى کمان دار تو دوزد به خدنگم
دستى که طمع دارم از آن ساغر صهبا
ترسم شکند شيشه اميد به سنگم
فرياد که آن عمر شتابنده فروغى
گشت از ره بيداد وليکن به درنگم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید