شماره ٣٠١: کمتر فکن به چاه زنخدان نگاه خويش

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
کمتر فکن به چاه زنخدان نگاه خويش
ترسم خداى ناکرده درافتى به چاه خويش
گر در محبت تو بريزند خون من
خود روز رستخيز شوم عذرخواه خويش
امروز اگر به جرم وفا مى کشى مرا
فرداى حشر معترفم بر گناه خويش
اکنون که خاک راه تو شد جان پاک من
زنهار پا مکش ز سر خاک راه خويش
برگشته ام ز کوى تو تا يک جهان اميد
نوميد کس مباد ز اميدگاه خويش
روزى اگر در آينه افتد نگاه تو
مفتون شوى ز فتنه چشم سياه خويش
از خاک غير نرگس بيمار بر نخاست
تا چشم ما گريست به حال تباه خويش
درمانده ام به عالم عشقش ز بى کسى
آه ار نگيردم غم او در تباه خويش
نازد به خيل غمزه بت نازنين من
چون خسروى که ناز کند بر سپاه خويش
با جور او بساز فروغى که اهل دل
جايى نمى برند شکايت ز شاه خويش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید