شماره ٢٧٨: دلا مقيد آن گيسوان پرچين باش

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دلا مقيد آن گيسوان پرچين باش
در اين دو سلسله خاقان چين و ماچين باش
غلام خواجه عنبرفروش نتوان شد
اسير حلقه آن چين زلف مشکين باش
چو شاهدان شکرخنده در حديث آيند
تو در مشاهده آن دهان نوشين باش
اگر به شربت شمشير او سرى دارى
حريف ضربت آن بازوان سيمين باش
بده به شيوه فرهاد جان به شيرينى
مريد پسته شکرفشان شيرين باش
شبى ز روى عرقناک او سخن سر کن
پى شکستن بازار ماه و پروين باش
ببين خرابى دوران چرخ مينا رنگ
تو هم خراب ز جام شراب رنگين باش
چرا ز سينه برون رفتى اى کبوتر دل
کنون ز طره او زير چنگ شاهين باش
نگار ساده اگر پيکرت به خون بکشد
رهين منت سرپنجه نگارين باش
اگر ز مسکنت اورنگ سلطنت خواهى
بر آستانه سلطان عشق مسکين باش
گر از مقام مقيمان سدره بى خبرى
مقيم بارگه شاه ناصرالدين باش
ز فر طلعت او آفتاب تابان شو
ز قرب حضرت او آسمان تمکين باش
گهى ز دولت او مستحق احسان شو
گهى ز خدمت او مستعد تحسين باش
شها فروغى شاعر مديح گستر تست
گهى مراقب مدحت شعار ديرين باش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید