شماره ٢٠٤: آن که در عشق سزاوار سر دار نشد

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
آن که در عشق سزاوار سر دار نشد
هرگز از حالت منصور خبردار نشد
نقشى از پرده ايجاد پديدار نشد
کز تماشاى رخت صورت ديوار نشد
آن که بوسيد لب نوش تو شکر نچشيد
وان که خسبيد در آغوش تو بيدار نشد
طرب انگيز گلى در همه گل زار نرست
که به سوداى غمت بر سر بازار نشد
مو به مو حال پراکنده دلان کى داند
آن که در حلقه موى تو گرفتار نشد
هر چه گفتند مکرر همه در گوش آمد
بجز از نکته توحيد که تکرار نشد
گر نگفتم غم ديرينه دل معذورم
که ميان من و او فرصت گفتار نشد
آن که نوشيد شراب از قدح ساقى ما
مست گرديد بدان گونه که هشيار نشد
آن که در جمع خرابات نشينان ننشست
در حرم خانه حق محرم اسرار نشد
زلف شاهد ز سر طعنه به زاهد مى گفت
حيف از آن رشته تسبيح که زنار نشد
هر که را خون دل از ديده فروغى نچکيد
قابل ديدن آن مشرق انوار نشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید