شماره ١٠٦: اى خوشا وقتى که بگشايم نظر در روى دوست

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى خوشا وقتى که بگشايم نظر در روى دوست
سر نهم در خط جانان جان دهم بر بوى دوست
من نشاطى را نمى جويم به جز اندوه عشق
من بهشتى را نمى خواهم به غير از کوى دوست
کوثر من لعل ساقى جنت من روى يار
لذت من صوت مطرب رغبت من سوى دوست
شاخ گل در بند خوارى از قد موزون يار
ماه نو در عين خجلت از خم ابروى دوست
گر بنازد بر سر شاهان عالم دور نيست
کز شکار شرزه شيران مى رسد آهوى دوست
گر نديدى سحر و معجز ديده دل باز کن
تا بينى معجزات نرگس جادوى دوست
کس نکردى بار ديگر آرزوى زندگى
گر نبودى در قيامت قامت دل جوى دوست
بر شهيدان محبت آفرين بادا که بود
کار ايشان آفرين بر قوت بازوى دوست
زان نمى آرد فروغى بوسه اش را در خيال
کز خيال من مبادا رنجه گردد خوى دوست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید