شماره ٤٢: هر چه کردم به ره عشق وفا بود، وفا

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
هر چه کردم به ره عشق وفا بود، وفا
وانچه ديدم به مکافات جفا بود ، جفا
شربت من ز کف يار الم بود، الم
قسمت من ز در دوست بلا بود، بلا
سکه عشق زدن محض غلط بود ، غلط
عاشق ترک شدن عين خطا بود، خطا
يار خوبان ستم پيشه گران بود ، گران
کار عشاق جگر خسته دعا بود، دعا
همه شب حاصل احباب فغان بود، فغان
همه جا شاهد احوال خدا بود، خدا
اشک ما نسخه صد رشته گهر بود، گهر
درد ما مايه صد گونه دوا بود، دوا
نفس ما از مدد عشق قوى بود، قوى
سر ما در ره معشوق فدا بود، فدا
دعوى پير خرابات به حق بود، به حق
عمل شيخ مناجات ريا بود، ريا
هر که جز مهر تو اندوخت هوس بود، هوس
آن که جز عشق تو ورزيد هوا بود، هوا
هر ستم کز تو کشيديم کرم بود،کرم
هر خطا کز تو به ما رفت عطا بود، عطا
زخم کارى زفراق تو به جان بود، به جان
جان سپارى به وصال تو به جا بود، بجا
در همه عمر فروغى به طلب بود، طلب
در همه حال وجودش به رجا بود، رجا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید