شماره ٤٢٦: تا برآنى که دوستدار کشى

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تا برآنى که دوستدار کشى
نکشى چون من ار هزار کشى
تا کى از عشوه نيم مستانرا
بشکنى جام و در خمار کشى
آتشم زن که زنده گردم باز
گر چو شمعم هزار بار کشى
تا کى اى دل عروس عصمت را
عقد بندى و در کنار کشى
عشق را شو که خويش را ترسم
در شبيخون روزگار کشى
در قيامت کند گل افشانى
بلبلى را که در بهار کشى
ترسم اى عشق مهربان که مرا
سر بزانوى غمگسار کشى
مردم از شوق اى دعا وقتست
که کشى تيغ و انتظار کشى
منت قتلم ارکنى قسمت
دو جهانرا بزير بارکشى
بتماشا طلب ترحم را
عرفى خويش را چو زار کشى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید