شماره ٤١١: ميرم ز شوق و گويم يا رب بحسرت من

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ميرم ز شوق و گويم يا رب بحسرت من
کز داغ دل مسوزان کس را بمحنت من
هنگام نزع و مقصود ديدار دوست باشد
اى واى اگر نگردد فهم اين اشارت من
خوش آنزمان که ميکرد منعم ز گريه محرم
کردش بچين ابرو منع از نصيحت من
از ناوک تو عمدا دشوار ميدهم جان
تا در دلت بماند ذوق شهادت من
رفتم که بهر صلحش عجزى کنم به عرفى
گو دل بکش بطعنم اينست طاقت من



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید