اى گريه خون دل بکنار هوس مکن
گلبرگ باغ قدس بآن آب خس مکن
يکره بکعبه دارى و صدره بسومنات
باريک شارعيست نگه باز پس مکن
صد شاهباز گرسنه پرواز ميکنند
اى کبک پر شکسته کنار از قفس مکن
اين دشت لاله زار فريبست زينهار
خضرى بجوى گوش ببانگ جرس مکن
فرياد ناسرشته بخون کى اثر دهد
آزار لب مجوى و عذاب نفس مکن
عرفى نگويمت که فرو ميرودم مزن
گر ميکنند گوش برين نغمه بس مکن