شماره ٣٧٥: خوش آن مستى که باشد دوست پندآموز و دشمن هم

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
خوش آن مستى که باشد دوست پندآموز و دشمن هم
ملامت ذره وار از در درون آيد ز روزن هم
هجوم گريه لختى داد بيرون از دل گرمم
که جوى ديده آتش خيز شد درياى دامن هم
شود گل خار ره گر همره صدقى و گر بى او
قدم بر گل نهى مرهم ببر همراه و سوزن هم
وفا از سنگدل ياران نهان بايست اما من
نپوشيدم که عيبم دوست ميدانست و دشمن هم
مکن اهمال در مکتوب عرفى بردن اى قاصد
ولى بنشين که حسرت نامه انشا کنم من هم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید