شماره ٣٥١: دردل شکنى آفت چرخست نگاهش

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دردل شکنى آفت چرخست نگاهش
طفلى که پدر مى شکند طرف کلاهش
طالع بر دنيا چه تمتع برد از بخت
کز فرهما دور بود تارک شاهش
ما لشگر عشقيم که تسخيردوعالم
چون آب فرو ميچکد از تيغ سپاهش
ره برمه کنعان فکند خجلت بهتان
تا رو بره شکر کند محنت چاهش
شايد که به آلايش دامانش نگيرند
مستى که بدامان نگرد طرف کلاهش
از جور فلک داغ نگردد دل عشاق
اين باغچه پرورده برقست گياهش
سهلست که از ناصيه اش نور بتابد
عرفى که در عشق بود ناصيه گاهش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید