شماره ٣٢٧: نگويمت بنشين در قدح شراب انداز

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نگويمت بنشين در قدح شراب انداز
کرشمه کمن ويک شهر را خراب انداز
زبان ناز فصيح ولب نياز بمهر
بيا وطرح سؤالات بى جواب انداز
همه نتيجه سيرابى است خامى ما
خدايرا گذراى بخت بر سراب انداز
ز خود جدا شو وهمراهى برهمن کن
ز خود تهى شو وسجاده بر شراب انداز
رميد صبح طرب دل منه بيکدم عيش
رسيد بخت سفر کرده فرش خواب انداز
گرت هواست که با عشق هم پياله شوى
هزار ميکده از خون دل شراب انداز
مده عنان تعلق بحسن هر ذره
براردستى وبر فرش آفتاب انداز
نه مرد ورطه بحر حقيقتى عرفى
برو سفينه تقليد بر سراب انداز



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید