شماره ٢٩٤: در ره سوداى او فرزانه در خون ميرود

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
در ره سوداى او فرزانه در خون ميرود
آشنا بر برگ گل بيگانه در خون ميرود
ساغر آلودگان غلطد چو مستان در شراب
ميکشان عشق را پيمانه در خون ميرود
بسکه خون آلود خيزد دود از شمع دلم
در هواى محفلم پروانه در خون ميرود
از برون لب ندانم چون شود ليک آگهم
کز ته دل تا لبم افسانه در خون ميرود
گريه در خواب وجگر پرنيش ومژگان در سماع
ناله مستور ونفس مستانه در خون ميرود
از نگاه مست عرفى ديده مالا مال بود
گريه زد موجى وآتشخانه در خون ميرود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید