شماره ٢٦٤: حيفست که دستى بنمکدان تو يابند

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
حيفست که دستى بنمکدان تو يابند
زاغان هوس را مگس خوان تو يابند
اى گل ز صبا راه بگردان که مبادا
مرغان نسيمش ره بستان تو يابند
بايد که رسد جان بلب خضرو مسيحا
تا جرعه از چشمه حيوان تو يابند
شرمنده آن خشک لبانيم که هر دم
دست ولب آلوده ز مهمان تو يابند
اى واى بر آسوده دلانى که بجنت
در کام دلم لذت پيکان تو يابند
آن فتنه که در خون کشد آشوب قيامت
در سلسله زلف پريشان تو يابند
چون شعر تو عرفى بگزينند که عاليست
هر بيت که در دفتر وديوان تو يابند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید