شماره ٢٤٧: ز فتنه دل وجانم پياله در دستند

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ز فتنه دل وجانم پياله در دستند
که نازو عشوه ز تأثير صحبتش مستند
زنند روز جزا طعنه نا اميدانرا
که اين گروه رعاياى همت پستند
چگونه مى بميان آورم درين مجلس
که باده حوصله سوزست وجمله بدمستند
کدام بزم نچيدم که تنگ حوصلگان
ببوى مى که شنيدند شيشه بشکستند
مگو بتجربه جامى بده که نشنيدم
که شيشه بشکستند وباز پيوستند
هلاک صحبت رندان بى شرو شورم
که بوى مى نشنيدند وتا ابد مستند
بيا بدير مغان آبرو مبر عرفى
که از برون ودرون در بروى ما بستند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید