عاقلان آداب آموزند ورسوايت کنند
دامن جمعى بدست آور که شيدايت کنند
ناگهان عشقت گدازند از حجاب بى کسى
پرده مگشا تا ز نادانى تمنايت کنند
باغ گل پژمرده کردى روز کس در هم مکش
من هم از غيرت گذشتم گو تماشايت کنند
بس بگويى جلوه کن بر مستحقان زينهار
تا دعايى بهر حسن عالم آرايت کنند
عرفى ار مانى قدم در وادى اهل خرد
صد بيابان خار خذلان تحفه پايت کنند