شماره ٢٢٩: اى گريه ريزشى که بلاکم نميشود

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى گريه ريزشى که بلاکم نميشود
سيلى که کرد جور وجفا کم نميشود
آواره رهى بعدم هستم وهنوز
شادم که ترکتاز بلاکم نميشود
صحت در آرزوى دلم مرد وهمچنان
از لطف او اميد دوا کم نميشود
نازم بحسن وعشق که از جام اتحاد
مستند ودر ميانه حيا کم نميشود
خاصيت نياز نگه کن که جود دوست
عالم گرفت وفقر گدا کم نميشود
فصل خزان رسيد وبآخر کشيد ليک
بوى گل از نسيم صبا کم نميشود
خواهى بگلشنم برو خواهى بچشمه سار
دردم بنقل آب و هوا کم نميشود
خون ميچکد ز طاعت عرفى هزار حيف
کز دامنش غبار ريا کم نميشود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید