شماره ١٨٨: کو عشق کز شمايل عقلم جنون چکد

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
کو عشق کز شمايل عقلم جنون چکد
از خنده نوش ريزد واز گريه خون چکد
لب تشنگى ز ريشه چشمم کشد برون
آن قطره هاى خون که زريش درون چکد
شيرين ز موم سازم وبخشم بکوهکن
گر اشک گرمم از مژه بر بيستون چکد
دل نيست اينکه در دفشانست وخونچکان
دردى ز درد جوشد وخونى ز خون چکد
خوشدل بدانم ار بچکد خون دل ز چشم
دل خون خويش ميخورد از ديده چون چکد
عرفى نگفتمت مفشان خون دل ز چشم
گر صبر نيک نيست بهل تا برون چکد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید