شماره ١٦٦: خوبان چو بهم گرمى بازار فروشند

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
خوبان چو بهم گرمى بازار فروشند
باهم بنشينند وخريدار فروشند
ما نامه وقاصد نشناسيم ونه بينيم
ارباب نظر ديده وديدار فروشند
حيران شدگان تو بخورشيد قيامت
آسودگى سايه ديوار فروشند
ما معتکف گوشه تنهايى خويشيم
آن کعبه روانند که رفتار فروشند
مشکن قفس ما که تذوران چمن گرد
پرواز بمرغان گرفتار فروشند
روشن مکن اى مه شب ديجور که عشاق
اندوه دل خود به شب تار فروشند
با آنکه يقين است که در گلشن فردوس
صد گل بتهى دستى هر خار فروشند
زين دست تهى در غلط افتم که مبادا
قفل در و خار سر ديوار فروشند
عرفى تو گهر جمع کن امروز که اين جنس
بسيار خرند آخر وبسيار فروشند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید