حرم جويان درى را ميپرستند
فقيهان دفترى را مى پرستند
گروهى زشت خويند اهل دانش
که زيب وزيورى را مى پرستند
مبر غيرت که عشاق مجازى
ز خود نا خوشترى را مى پرستند
عجب دارم ز دين اهل عصيان
که دامان ترى را مى پرستند
ازآن دعوى بشيخ وبرهمن ماند
که هر يک داورى را ميپرستند
برافکن پرده تا معلوم گردد
که ياران ديگرى را ميپرستند
زاهل درد شو عرفى که اين جمع
گرامى گوهرى را ميپرستند