شماره ٩٢: صد شکر که بتخانه انديشه خرابست

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
صد شکر که بتخانه انديشه خرابست
ناقوس وبتش در گرو باده نابست
باقيست خود هر که توبينى جسم دور است
محتاجى مردم همه زانسوى حسابست
در دايره عالم تسليم جهت نيست
نه رو بسوى لطف ونه پشتم به عتابست
سيرابى ولب تشنگى ازهم نشناسم
اينست که آسايش ، عين عذابست
حرمان مرا شوق دهد نشأه مقصود
بس تشنه فرو ماند وندانست که آبست
گر کبک دل ما نزند قهقهه شوق
معذور همى دار که در چنگ عقاب است
توفيق بهانه است اگر عازم راهى
بشتاب که سرمايه توفيق شتابست
دى پير مغان گفت دلم سوخت که عرفى
جوياى رموز است ولى بيهده يابست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید