شماره ٢٠: درباغ طبيعت نفشرديم قدم را

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
درباغ طبيعت نفشرديم قدم را
چيديم وگذشتيم گل شادى و غم را
نوبت بمن افتاد بگوييد که دوران
آرايشى ازنو بکند مسند جم را
دربحث دل و عشق تشرف نتوان کرد
درخون کشد اين مسئله برهان حکم را
الماس بود طعنه شنو ازجگرما
بيهوده بزهر آب مده تيغ ستم را
در روضه چو با اين دهن تلخ بخندم
بس غوطه که در زهر دهم باغ ارم را
در روضه برسايه ديوار کنشتيم
ازبى ادبان پرس حرمگاه صنم را
عرفى غم دل گر طلب جان کند ازتو
زنهار برافشان و مرنجان دل غم را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید