شماره ٥٢٤: اى لب لعلت شکرستان من

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى لب لعلت شکرستان من
وى دهنت چشمه حيوان من
تا سر زلف تو نديدم دگر
جمع نشد حال پريشان من
درد فراق تو هلاکم کند
گر نکند وصل تو درمان من
بى لب خندان تو دايم چوآب
خون چکد از ديده گريان من
هست بلاى دل من حسن تو
باد فداى تن تو جان من
من تنم ومهر تو جان منست
من شبم و تو مه تابان من
جز تو در آفاق مرا هيچ نيست
اى همه آن تو و تو آن من
گر بفراقم بکشى راضيم
هم نکنى کار بفرمان من
گرچه فغان مى نکنم آشکار
الحذر از ناله پنهان من
ناله چو بلبل کنم از شوق تو
اى رخ خوب تو گلستان من
سيف همى گويد تو يوسفى
بى تو جهان کلبه احزان من



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید