شماره ٥٠٢: درين تفکرم اى جان که گر فراق افتد

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
درين تفکرم اى جان که گر فراق افتد
مرا وصال تو ديگر کى اتفاق افتد
همين بس است زهجران دوست عاشق را
که قدر وصل بداند چودر فراق افتد
بدرد هجر شدم مبتلا ازآن هردم
صداى ناله من اندرين رواق افتد
مرا زتلخى آن وارهان وآنگه زهر
بدست خويش بمن ده که بر مذاق افتد
زهجرت اى بت خورشيد رو من آن ماهم
که ازخسوف برسته است ودر محاق افتد
زفرقت گل روى تو بنده دور ازتو
چو بلبليست که از جفت خويش طاق افتد
گر اجتماع دگر باره دير دست دهد
ميان روح وبدن زود افتراق افتد
باشک شسته شود نامه گر درو سخنم
بذکر آرزو و شرح اشتياق افتد
زجورها که تو با بنده کرده اى در روم
عجب مدار گر آوازه در عراق افتد
بود که بوى وى آرد بسيف فرغانى
نسيم باد بهارى گر اتفاق افتد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید