شماره ٤٨٧: گشت گرد عالم وبر آستانت سر نهاد

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گشت گرد عالم وبر آستانت سر نهاد
دل که تخت خود بر از کرسى هفت اختر نهاد
کشور عشق از حوادث ايمن آمد زآن دلم
پشت برآفاق کرد ورو بدين کشور نهاد
ازخواص خانه تست آنکه دراول قدم
سرنهد بيرون درآنکس که پاى اندر نهاد
همچو دانه جان فشاند پيش هر مرغ آنکه او
پاى دل در دام عشق همچو تو دلبر نهاد
زآفتاب حسن تو افتاد بر دل نور عشق
پرتو خورشيد در اجزاى کان گوهر نهاد
پادشاهان را جهان بخشيد ومارامهر خود
ديگران راسنگ ومارا در ترازو زر نهاد
چون زسير عاشقان ازخاک کويت گرد خاست
ازبراى عزتش جبريل بر شهپر نهاد
زآتش آه زبان سوزم نمى يارد خيال
برلب خشکم بخواب اندر دهان تر نهاد
من چو شکر در قصب ايمن بدم ازسوختن
عنبر خطت مرا چون عود در مجمر نهاد
چون توانم حال خود پوشيد چون عشقت مرا
در گريبان مشک واندر آستين عنبر نهاد
من بشکر زآن سبب خود رادهان خوش ميکنم
کزلبت بردند شيرينى ودر شکرنهاد
حسن تو بالا وپستى زود گير چون قدت
سر سوى بالا وزلفت سوى پستى سرنهاد
سيف فرغانى ازين پس شعر تو عالى کند
حسن اوکز پايه اعلى قدم برتر نهاد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید