شماره ٢٣٤: دلم بربود دوش آن نرگس مست

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دلم بربود دوش آن نرگس مست
اگر دستم نگيرى رفتم از دست
چه نيکو هر دو با هم اوفتادند
دلم با چشمت اين ديوانه آن مست
نمى دانم دهانت هست يا نيست
نمى دانم ميانت نيست يا هست
تويى آن بى دهانى کو سخن گفت
تويى آن بى ميانى کو کمر بست
بجانم بنده آزاده يى کو
گرفتار تو شد وز خويشتن رست
دگر با سيف فرغانى نيايد
دلى کز وى بريد و در تو پيوست
گدايى کز سر کوى تو برخاست
بسلطانيش بنشاندند و ننشست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید