شماره ١٩٩: هلال حسن بعهد رخ تو يافت کمال

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
هلال حسن بعهد رخ تو يافت کمال
که هم جمال جهانى و هم جهان جمال
ز روى پرده برافگن که خلق را عيدست
هلال ابروى تو همچو غره شوال
محيط لطف چو دريا مدام در موج است
ميان دايره روى تو ز نقطه خال
رخ تو بر طبق روى تو بدان ماند
که بر رخ گل سرخست روى لاله آل
ز نور چهره تو پرتوى مه و خورشيد
ز قوس ابروى تو گوشه يى کمان هلال
بپيش تست مکدر چو سيل و تيره چو زنگ
بروشنى اگر آيينه باشد آب زلال
ز خرقها بدر آيند چون کند تأثير
شراب عشق تو در صوفيان صاحب حال
بوصف آن دهن و لب کجا بود قدرت
مرا که لکنت عجزست در زبان مقال
گداى کوى توام کى بود چو من درويش
بنزد چون تو توانگر عزيز همچون مال
ز شاخ بيد کجا باد زن کند سلطان
وگر چه مروحه گردان ترک اوست شمال
چو کوزه ز آب وصالت دهان من پر کن
بقطره يى دو که لب خشک مانده ام چو سفال
رخ تو ديد و بناليد سيف فرغانى
چو گل شکفت مگو عندليب را که منال
بيا که در شب هجران تو بسى ديديم
«جزاى آنکه نگفتيم شکر روز وصال »



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید