شماره ١٧٢: ماه دو هفته را نبود نور روى دوست

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ماه دو هفته را نبود نور روى دوست
باغ شکفته را نبود رنگ و بوى دوست
با حاجيان شهر نشينيم و کرده ايم
کعبه ز کوى دلبر و قبله ز روى دوست
هرکو ز خود نرست نيفتد بدام يار
هر کو ز خود نرفت نيايد بکوى دوست
يارب تو روى دوست بدين عاشقان نما
کين جمع مانده اند پريشان چو موى دوست
بر ياد روى دوست دل خود همى کنند
خرم چو روى دلبر و خوش همچو خوى دوست
گر پيش دل چراغ ز خورشيد و مه کنى
بى شمع عشق ره نبرد دل بسوى دوست
کس را بغير او بسوى او دليل نيست
هان تا بعقل خود نکنى جست و جوى دوست
باشد غزل ترا نه مگر وصف حسن يار
باشد سخن فسانه مگر گفت و گوى دوست
بر روى روزگار چو چيزى نيافتم
تا بشکنم بديدن آن آرزوى دوست
منزل بباغ کردم و ايام خويش را
با سرو و گل همى گذرانم ببوى دوست
با روزگار سيف غمش کرد آنچه کرد
شادى بروزگار گدايان کوى دوست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید