شماره ٨٢: چو عاشقان تو عيش شبانه مى کردند

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چو عاشقان تو عيش شبانه مى کردند
مى صبوحى اندر چمانه مى کردند
بنام تو غزل عاشقانه مى گفتند
بياد تو طرب عارفانه مى کردند
خمار در سرو گل در کنار و مى در دست
حديث حسن تو اندر ميانه مى کردند
بوصف حسن رخت چون روان شد آب سخن
ز سوز وجد چو آتش زبانه مى کردند
چو بلبلان چمن ناله و فغانشان بود
ز عشق روى تو گل را بهانه مى کردند
بچنگ مطرب حاجت نداشت مجلس شان
که بلبلان همه بانگ چغانه مى کردند
عروس لطف برون آمد از عمارى غيب
چو مهد غنچه گل را روانه مى کردند
بخار مشک برانگيختند در بستان
مگر بنفشه زلف تو شانه مى کردند
چو موش در دهن گربه دشمنان خاموش
که بهر ما و تو عوعو سگانه مى کردند
درين خرابه که من دارم و دلش نامست
غم ترا چو گهر در خزانه مى کردند
توانگران را زر بود ليک درويشان
درين نياز در اشک دانه مى کردند
برآن اميد که پرده برافگنى شب و روز
چو در مقام برين آستانه مى کردند
جفاى تو چو بديدند شد بشکر بدل
شکايتى که ز جور زمانه مى کردند
چو تو ز شهر برفتند سيف فرغانى
جماعتى که درين کوى خانه مى کردند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید