شماره ٦٠: تا چه معنيست در آن روى جهان آرايش

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تا چه معنيست در آن روى جهان آرايش
که دلم برد بدان صورت جان افزايش
چون جهان سربسر آرايش از آن رو دارد
بچه آراسته شد روى جهان آرايش
بر خود اين جامه چو دراعه غنچه بدرم
از تن چون گل و پيراهن گل پيمايش
آن بت پسته دهن را لب همچون ياقوت
شکرينست و منم طوطى شکر خايش
چون بوصلش طمع خام تو ناپخته بماند
اى دل سوخته تا چند پزى سودايش
لاله را در چمن و غنچه گل را در باغ
مشک در جيب کند طره عنبر زايش
چون کسى را نبود ديده معنى روشن
اى تن تو همه جان صورت خود منمايش
بنده از دست جفاى تو بجايى نرود
که سر کوى تو بنديست گران برپايش
ذره يى را که رخ روشن تو بر وى تافت
آفتابى نتواند که بگيرد جايش
يک کف از خاک سر کوى تو وز عاشق جان
زر بمزدور ده و کار همى فرمايش
سيف فرغانى از تست چو جام از باده
که بکلى همه رنگ تو گرفت اجزايش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید