نامه به نوشيروان

غزلستان :: پروین اعتصامی :: مثنوی ها، تمثیلات و مقطعات
مشاهده برنامه «پروین اعتصامی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
بزرگمهر، به شيروان نوشت که خلق
ز شاه، خواهش امنيت و رفاه کنند
شهان اگر که به تعمير مملکت کوشند
چه حاجت است که تعمير بارگاه کنند
چرا کنند کم از دسترنج مسکينان
چرا به مظلمه، افزون بمال و جاه کنند
چو کج روى تو، نپويند ديگران ره راست
چو يک خطا ز تو بينند، صد گناه کنند
به لشکر خرد و راى و عدل و علم گراى
سپاه اهرمن، انديشه زين سپاه کنند
جواب نامه مظلوم را، تو خويش فرست
بسا بود، که دبيرانت اشتباه کنند
زمام کار، بدست تو چون سپرد سپهر
به کار خلق، چرا ديگران نگاه کنند
اگر بدفتر حکام، ننگرى يک روز
هزار دفتر انصاف را سياه کنند
اگر که قاضى و مفتى شوند، سفله و دزد
دروغگو و بدانديش را گواه کنند
بسمع شه نرسانند حاسدان قوى
تظلمى که ضعيفان دادخواه کنند
بپوش چشم ز پندار و عجب، کاين دو شريک
بر آن سرند، که تا فرصتى تباه کنند
چو جاى خودشناسي، بحيله مدعيان
ترا ز اوج بلندي، به قعر چاه کنند
بترس ز اه ستمديدگان، که در دل شب
نشسته اند که نفرين بپادشاه کنند
از آن شرار که روشن شود ز سوز دلى
بيک اشاره، دو صد کوه را چو کاه کنند
سند بدست سيه روزگار ظلم، بس است
صحيفه اى که در آن، ثبت اشک و آه کنند
چو شاه جور کند، خلق در اميد نجات
همى حساب شب و روز و سال و ماه کنند
هزار دزد، کمين کرده اند بر سر راه
چنان مباش که بر موکب تو راه کنند
مخسب، تا که نپيچاند آسمانت گوش
چنين معامله را بهر انتباه کنند
تو، کيمياى بزرگى بجوي، بى خبران
بهل، که قصه ز خاصيت گياه کنند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید